مامان آينده نزديك

نی نی کوچولوی من سلام دیشب خواتو دیدم خواب دیدم اومدی تو دل من الهی قربونت برم که دختر بودی و مامان الی اسمتو آیدا صدا زد مادر ، خیلی زیبا بودی، اونقدر آروم و مهربون تو رو دادن بغل من که من دلم نمی خواست اصلا چشمامو باز کنم آیدای مامان ، چشمای نازت هنوز تو ذهنمه چه شب آرومی بود، زیبا و پر از عشق دخترم ، باورم نمی شد که توی آغوشمی ، همش نگران بودم که نکنه تو رو از دست بدم و محکم تر تو بغلم فشارت می دادم دختر زیبای من ، بابا امیر کلی از اومدنت خوشحال بود کلی ذوق می کرد و مثل پروانه دور من و تو می گشت  دخترم هر شب پیش مامان بیا دل تنگتم فرشته ی آسمونی من  پ ن : مادر و پدرت قول می دن تمام تلاششون ر...

عزیز دلم ،  امروز دلم برای پاهای کوچولوت ضعف رفت هنوز نیومدی ببینی مامانی الی چقدر می خواد باهات بازی کنه   شیطونی های بچه گونه ،  مامانی کلی می خواد انگشتای کوچولوی پاهاتو ماساژ بده ، کلی ببوستشون ، جوجه مامان ،امروز تصمیم گرفتم حتما برات از این پاپوشای کوچولو بخرم، همین پاپوش خرسیا آخه من خودم دارم ضعف می کنم برای اینا دیگه چه برسه به تو جوجه ی من که کلی باهاشون بازی کنی مامانی کلی چشم براهه ، زودی بیا تو دل من فرشته آسمونی من    ...

وااااای خدای من هزاران بار شکرت دیشب امیر بهم گفت آبان سال دیگه نی نی دار می شیم این یعنی بهترین خبر دنیا این یعنی من قراره مامان شم این یعنی من مادر یک فرشته مهربون و کوچولو می شم این یعنی همسرم راضی شده بابا بشه خدایا شکرت خیلی وقت بود منتظر بوم امیر بگه کی ما نی نی دار می شیم  و دیشب گفت بلاخره  مهربون کوچولوی من بلاخره قراره تا 1 سال دیگه بیای تو دل مامان از الان عاشقتم فرشته کوچولو  ...

سلام نی نی کوچولوی من  عزیزم مامان الی دیروز کلی خوشحال بود می دونی دیشب دایی مسعود ما رو خونشون دعوت کرده بود واسه سوپرایز کردن بابا امیر  آخه 13 مرداد تولدش بود  شایلی کوچلو کلی اونجا واسه من و بابا جونت دلبری کرد  می دونی امیر جوری به کارای شایلی نگاه می کرد اینگار داره به بچه خودش نگاه می کنه  کلی اونجا آرزو کردم که خدا زودتر مهر تو رو به دل بابایی بزاره که من و بابایی شیطنت های تو رو تو خونه حس کنیم  شایلی خیلی خوب بود مهربون و آروم ولی یکم شیطون  و همینطور خیلی دلبرمی دونم وقتی بیای همبازی خوبی برات می شه  مامان الی کلی عاشقته دلبر من... پ ن: دوستتون داریم مامانی و بابایی ...

  جوجه کوچولوی مامان به خاله ها قول داده بودم عکس کشویی که باهاش از مامانی دلبری می کنی رو بزارم خواستم بگم به قولم عمل کردم  پ ن : دوستتون داریم مامانی و بابایی  ...

    سلام فرشته ی من  امروز دایی علیرضا از کربلا ، اونم از داخل گهواره علی اصغر واست هدیه آورده مامانی عکسش گذاشتم اینجا که یادت باشه همه به تو فکر می کنن مامانی می خواد وقتی اومدی این لباس عزیز رو واسه عزاداری های امام حسین تنت کنه ... به امید روزی که همه مامانا نی نی های کوچولوشونو بغل کنن ...

کوچولوی مامان سلام خوبی فرشته ی مادر؟  امروز دلم برات داره  پر می کشه  کاشکی یه روز همین روزا زودی خبر اومدن توی دل مامانی رو بدی. کاشکی بابایی زودی دلش نی نی بخواد کوچولوی من ، شادیم زمانی است که با تو حرف می زنم ، برات قصه می گم و احساس می کنم در آغوشم هستی جوجه ی من ، مادر لحظه ای آرام می شود که صدای قلب تو رو بشنوه ، لحظه ای آروم می شود که تو بغلش باشی زود بیا و من رو از این خستگی نجات بده زود بیا تا برات شعر بخونم  نوازشت بکنم ببوسمت و محکم تو بغلم فشارت بدم مادر چشم براهته دوست دارم خیلی...